محتوای این مطلب برگردان از انگلیسی به فارسی است.
عنوان اصلی مطلب: Ardern’s forceful reminder: Democracies can die
نویسنده: Alvin Powell
منتشر شده در: وبسایت خبری دانشگاه هاروارد (Harvard Gazette) {لینک}
بعد از کنوانسیون قانون اساسی در سال ۱۷۸۷ میلادی از بنجامین فرانکلین پرسیده شد که دولت آمریکا از نوع شاهنشاهی خواهد بود یا دموکراسی؟ او در جواب گفت «دموکراسی، اگه بتونید حفظش کنید». دو قرن بعد، در جشن دانشآموختگی ۱۹۸۹ هاروارد، نخست وزیر وقت پاکستان، بینظیر بوتو، اخطار فرانکلین را تکرار کرد و گفت «باید درک کنیم که ... دموکراسی میتواند شکننده باشد».
در جشن دانش آموختگی امسال [دانشگاه هاروارد] نیز، نخست وزیر زلاندنو، جاسیندا آردرن، همان صحبت را با زمینهی امروزی تکرار کرد. او گفت وقتی تعریف حقیقت و تخیل وابسته به نظر است و اعتمادِ پشتوانهی دموکراسی در حال فرسایش است، ایمان کور به تابآوری حکومت مردمسالارانه کوتهبینی است.
آردرن گفت: «این حقیقت که یک دموکراسی قوی شامل اعتمادی به نهادها، کارشناسان و دولت است که میتواند طی دههها ایجاد و در چند سال تخریب شود نادیده گرفته میشود. فارغ از طول عمر دموکراسی، نتایجِ تبدیلِ حقیقت به تخیل و تخیل به حقیقت نادیده گرفته میشود. حقیقتی که در جهان امروز، همهروزه در مقابلمان قرار میگیرد نادیده گرفته میشود».
آردرن بخشی از این معضل را از چشم شبکههای اجتماعی، شرکتهای سازندهشان و الگوریتمهایی که آنها را به اتاق پژواک بدل میکنند میبیند.
او گفت: «اینجا نیومدم که بگم شبکههای اجتماعی خوبن یا بد. اینها ابزار هستند و مثل هر ابزار دیگهای، قوانین حاکم بر اونها و شیوهی برخورد ما با اونهاست که حائز اهمیته، منظور شناخت نقشی هست که در پرداخت و شکلدهی به فضای مجازی ایفا میکنند. این پروسههای الگوریتمی به جای ما تصمیمگیری میکنند که چه چیزی ببینیم و به کدوم سمت هدایت بشیم. در بهترین حالت به این معناست که تجربه کاربر شخصی سازی شده و در بدترین حالتش رادیکالیزه کردن هست.»
آردرن به کشتار ۵۱ نفر در مساجد کرایستچرچ نیوزلند در سال ۲۰۱۹ اشاره کرد. تیراندازی به صورت زنده در شبکههای اجتماعی پخش شد. کارآگاهان به این نتیجه رسیدند که قاتل در فضای مجازی رادیکالیزه شده بود.
آدردن گفت: «وقت آن رسیده که شرکتهای شبکههای اجتماعی و سایر شرکتهای مجازی قدرت خود را درک کرده و متناسب با آن رفتار کنند». دولت آردرن پس از این حملات قوانینی برای محدودسازی سلاحهای نیمهخودکار و خشابهای پرظرفیت [high-capacity magazine] وضع کرد. آردرن همچنین به مسئولیت شخصی افراد اشاره کرد. شیوهی استفادهی ما از فناوری یک تصمیم شخصی است، همانطور که نوع رفتار ما در مقابل کسیکه با ما اختلاف نظر دارد شخصی است.
آردرن به فارغ التحصیلان گفت: «شیوهی شما در بهکارگیری اطلاعات، برخورد با تناقضات و برخورد با مباحثات واقعا اهمیت دارد. مشکلاتی که به عنوان یک جامعه پیش رو داریم فقط تشدید میشوند. دروغ پراکنی تنها بیشتر خواهد شد. کشش به سمت اطمینان قبیلههایمان تقویت خواهد شد. اما در خود میبینیم که این اتفاقات به معنای شکست ما نیست.»
این مطلب یک برگردان از انگلیسی به فارسی است.
عنوان اصلی مطلب: Guerilla open access manifesto
نویسنده: آرون شوارتز (Aaron Swartz)
مترجم: متین غلامی
متن اصلی بیانیه: {لینک}
دانلود: {دانلود PDF بیانیه دسترسی آزاد چریکی}
اطلاعات قدرت است. اما همچون همهی انواع قدرت، برخی میخواهند آن را منحصر به خودشان داشته باشند. تمام موروثات علمی و فرهنگی جهان که طی قرنها در کتب یا ژورنالها منتشر شدهاست توسط تعداد انگشتشماری شرکت خصوصی دیجیتالیزه و محصور میشود. میخواهید مقالات دربردارندهی معروفترین کشفیات علمی را بخوانید؟ میبایست به ناشرانی همچون الزویر مبالغ هنگفتی بپردازید.
برخی در تلاشند این وضعیت را تغییر دهند. جنبش دسترسی آزاد برای اطمینان از اینکه دانشمندان از حق نشر آثار خودشان محروم نشوند و اینکه آثارشان در اینترنت منتشر شود تا در دسترس همگان باشد شجاعانه جنگیدهاست. اما در بهترین حالت این تلاش منحصر به آثاری میشود که از این پس منتشر شوند. همه چیز پیش از این از دست رفتهاست.
چه بهای سنگینی! دانشگاهیان را مجبور کنند برای مطالعهی آثار همکارانشان هزینه پرداخت کنند؟ همهی کتابخانهها را اسکن کنند اما فقط به کارکنان گوگل اجازهی مطالعه بدهند؟ مقالات علمی را در اختیار آنهایی که در برترین دانشگاهها هستند قرار دهند اما از کودکانِ جهان جنوب سلب کنند؟ این رفتار ظالمانه و غیر قابل قبول است.
بسیاری میگویند: «قبول دارم، ولی چه کاری میتونیم بکنیم؟ اون شرکتها صاحب حق نشر هستن، کلی پول از فروش دسترسی در میارن و کارشون کاملا قانونیه، ما نمیتونیم هیچ کاری بکنیم.» اما کارهایی هست که از دست ما بربیاید، کارهایی که از پیش انجام میشود: ما میتوانیم مبارزه کنیم.
شما دانشجویان، کتابداران و دانشمندانی که به این منابع دسترسی دارید یک امتیاز دارید. شما بر سفرهای از دانش نشستهاید که سایرین محروماند. اما شما مجبور نیستید (و از نظر اخلاقی نباید) این امتیاز را فقط برای خود نگه دارید. شما وظیفه دارید این دسترسی را با سایر جهانیان به اشتراک بگذارید. از طریق اشتراک رمز عبور با همکاران یا دانلود محتوای مورد درخواست دیگران.
آنهایی که محروم ماندهاند ساکت ننشستهاند، در این حال شما از حفرات گذشتهاید و از نردهها پریدهاید تا دانشِ محصور به دست ناشران را آزاد کنید و با دوستانتان به اشتراک بگذارید.
اما این امور در تاریکی و خفا انجام میشود. اسمش را سرقت یا دزدی دریایی گذاشتهاند تو گویی اشتراک گذاری دانش از نظر اخلاقی همارز با سرقت کشتی و کُشتن خدمه است. اما اشتراک گذاری غیر اخلاقی نیست که التزام اخلاقی است. فقط آنهایی که از حرص کور شدهاند به یک دوست اجازه نمیدهند کپی بگیرد.
شرکتهای بزرگ، البته که با حرص کور شدهاند. قوانین حاکم بر آن شرکتها آنها را ملتزم میکند، سهامدارانشان به سود کمتر راضی نیستند. و سیاستمدارانی که خریدهاند پشتشان هستند، قوانینی تصویب میکنند که قدرت مطلق به آنها بدهد دسترسیها را کنترل کنند.
هیچ عدالتی در پیروی از قوانین ناعادلانه وجود ندارد. زمانش رسیده از سایه خارج شویم، به رسم دیرینهی نافرمانی مدنی روی آوریم و مخالفتمان با این سرقت از فرهنگ عمومی را اعلام کنیم.
باید اطلاعات را تهیه کنیم، هر جایی که ذخیره شدهاند، کپی کنیم و با بقیهی جهان به اشتراک بگذاریم. باید آنچه که خارج از حق نشر عمومی است را گرفته و به آرشیو اضافه کنیم. باید دیتابیسهای محرمانه را بخریم و در اینترنت آپلود کنیم. باید مجلات علمی را دانلود کرده و در شبکههای اشتراکگذاری فایل آپلود کنیم. ما باید در مبارزه چریکی دسترسی آزاد بجنگیم.
با تعداد کافی از ما در سراسر جهان، نه تنها پیامی قوی در مخالفت با شخصی سازی دانش مخابره، بلکه آن را به یک خاطره تبدیل خواهیم کرد. به ما میپیوندید؟
آرون شوارتز
ژولای ۲۰۰۸، اِرِمو، ایتالیا